۱۳۸۹ خرداد ۲۸, جمعه

خانوما نخونن

 
خانم زيبايی ميره به داروخانه، روی ترازو ميايسته و سکه ای به درونش ميندازه.
 
 
 
بعد با چشمان گردشده جيغ کوتاهی ميزنه، از ترازو مياد پايين و پالتوش رو درمياره.
 
 
 
دوباره ميره روی ترازو، يه سکه ميندازه، جيغ ميزنه. مياد پايين، کفشهاش رو درمياره.
 
 
 
دوباره ميره روی ترازو، يه سکه ميندازه، جيغ ميزنه. مياد پايين، پولوورش رو درمياره.
 
 
 
ميره روی ترازو، يه سکه ميندازه، جيغ ميزنه.
 
 
 
 مياد پايين، ميبينه سکه هاش تموم شدن.. وقتی ميخواد پول خرد کنه
 
 
 
داروساز لبخندی ميزنه و ميگه: نه خانم، از اينجا به بعدش مجانيه!
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر