۱۳۸۹ بهمن ۲۱, پنجشنبه

>>>> انتگرال بگیــــــــر <<<<

>>>> انتگرال بگیــــــــر <<<<

>>>> انتگرال بگیــــــــر <<<<

 
 

 

یه آقایی که دکترای ریاضی محض داشته هر چی دنبال کار میگرده بهش کار نمیدن.

بعد از کلی تلاش متوجه میشه شهرداری تعدادی رفتگر بی سواد استخدام میکنه.

خلاصه خودشو معرفی میکنه و مشغول به کار میشه.

بعد از 2-3 ماه میگن همه باید در کلاسهای نهضت شرکت کنید.

این بنده خدا هم شرکت میکنه.

یه روز دبیر محترم در کلاس چهارم ایشون رو میبره پای تخته تا مساحت یک متواضی الاضلاع رو حساب کنه.

تو این فکر بوده که انتگرال بگیره یا نه که میبینه همه دارن داد میزنن:

انتگرال بگیر....