۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۰, جمعه

کمر درد ناموسي


 
 
یه روز صبح یه مریض به دكتر جراح مراجعه میكنه و از كمر درد شدید شكایت میكنه .
دکتره بعد از معاینه ازش میپرسه : خب، بگو ببینم واسه چی كمر درد گرفتی؟
 
 
مریض پاسخ میده: «من برای یك كلوپ شبانه كار میكنم. امروز صبح زودتر به خونه ام رفتم و وقتی وارد آپارتمانم شدم، یه صداهایی از اتاق خواب شنیدم! وقتی وارد اتاق شدم، فهمیدم كه یكی با همسرم بوده!!
دربالكن هم باز بود. من سریع دویدم طرف بالكن، ولی كسی را اونجا ندیدم. وقتی پایین را نگاه كردم،
یه مرد را دیدم كه میدوید و در همان حال داشت لباس میپوشید.»
 
من یخچال را كه روی بالكن بود گرفتم و پرتاب کردم به طرف اون!!
دلیل كمر دردم هم همین بلند كردن یخچاله.
 
 
 
مریض بعدی دكتر بهش میگه :، به نظر میرسید كه تصادف بدی با یك ماشین داشته.مریض قبلیِ من بد حال به نظر میرسید، ولی مثل اینكه حال شما خیلی بدتره!بگو ببینم چه اتفاقی برات افتاده؟
 
مریض پاسخ میده:
 «باید بدونید كه من تا حالا بیكار بودم و امروز اولین روز كار جدیدم بود.
ولی من فراموش كرده بودم كه ساعت را كوك كنم و برای همین هم نزدیك بود دیر كنم.
من سریع از خونه زدم بیرون و در همون حال هم داشتم لباسهام را میپوشیدم،شما باور نمیكنید؛
ولی یهو یه یخچال از بالا افتاد روی سر من!
 

وقتی مریض سوم میاد به نظر میرسه كه حا از دو مریض قبلی وخیمتره.
دكتره در حالی كه شوكه شده بوده دوباره میپرسه «از كدوم جهنمی فرار كردی؟!»
 
 
خب، راستش توی یه یخچال بودم كه یهو یه نفر اون را از طبقهء سوم پرتاب كرد!
 
 

بخش‌نامه

 
در راستای اعلان بخشنامه‌ای‌ به بوتیک‌ها با مضمون: «نمایش عمومی کروات و پاپیون ممنوع است. مانکن‌ها باید بدون سر باشند و برجستگی‌های بدنشان معلوم نباشد و...»
 
بخش‌نامه به میوه‌فروشی‌ها:
نمایش عمومی هویج و بادمجان ممنوع است
خیار تنها با ارائه‌ی سند ازدواج و پس از استعلام فروخته شود
 
خیره شدن به هلو ممنوع است
 
بخش‌نامه به دوچرخه‌سازی‌ها:
باد کردن لاستیک با تلمبه ممنوع است
 
بخش‌نامه به راه آهن:
ورود و خروج قطار به تونل ممنوع است
تبصره: در صورت لزوم، قطار فقط تا انتهای واگن اول به تونل وارد شود
 
بخش‌نامه به فرودگاه‌ها:
در لحظه‌ی شروع پرواز نباید نوک هواپیما بلند شود
 

بخش‌نامه به زنــدان‌ها:
تــجـا‌و‌ز بلامانع است

یک فروشگاه لباس در تهران

 

۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

مبارزه با بدحجابي (تصویر)

 

خيلي حيف شد شهيد شد .....!!!!!

 
خدا رحمتش كنه
نور به قبرش بباره
خوش به حال حورياي بهشتي
 
 
 

۱۳۸۹ اردیبهشت ۷, سه‌شنبه

! حالا اگه ما بوديم

 
 
 حالا اگه ما بوديم
 
پدر سگ تا می تونست جیغ میزد و همه را خبر ميكرد
 
 و كلي آبروريزي راه ميانداخت !!
 
 

چرچیل


خردل
 
آورده اند كه در كنفرانس تهران روزي چرچيل، روزولت و استالين بعد از ميتينگ هاي پي در پي آن روز تاريخي، براي خوردن شام  
 
باهم نشسته بودند.
 
 
در کنار میز یکی از  سگ‌های  چرچیل ساکت   نشسته بود  و  به  آنها
 
نگاه میکرد، چرچیل خطاب به همرهانش گفت؛ چطوری  میشه از این   خردل
 
تند به این سگ داد؟  روزولت گفت من بلدم و مقداری  گوشت برید  و   خردل
 
را داخل  گوشت  مالید  و  به طرف سگ رفت  و  گوشت  را  جلوی   دهانش
 
گرفته و شروع به نوچ نوچ کرد، سگ گوشت را بو کرد و شروع به  خوردن
 
کرد تا اینکه به خردل رسید،  خردل دهان سگ را سوزاند و از خوردن   صرف
 
نظر کرد.
 
بعد نوبت به استالین رسید. استالین گفت هیچ کاری با زبون خوش پیش نمیره
 
و مقداری از خردل را با انگشتهایش گرفته و به طرف سگ بیچاره  رفته  و  با
 
یک دستش گردن سگ را محکم گرفته و با دست  دیگرش خردل  را به  زور به
 
داخل دهان سگ چپاند، سگ با ضرب  زور خودش را از دست  استالین  رهانید
 
و خردل را تف کرد.
 
در این میان که چرچیل به هر دوی آنها میخندید بلند شد و گفت؛  دوستان هر
 
دوتاتون سخت در اشتباهید!  شما  باید  کاری بکنید  که خودش مجبور  بشه
 
بخوره، روزولت گفت چطوری؟ چرچیل گفت نگاه کنید! و  بعد بلند شد  و با
 
چهار انگشتش مقداری از خردل را به مقعد سگ مالید، سگ زوزه کشان در
 
حالی‌ که به خودش میپیچید شروع به لیسیدن خردل کرد! چرچیل  گفت  دیدید
 
  چطوری میتوان زور را بدون زور زدن بمردمان  احمال  کرد!
 
 

چطور میشه توی یک عکس رید

 

An idea can change ur life. But...................................

 

داستان طنز ازدواج(+16)

 
 
مرد جواني نزد پدر خود رفت و به او گفت :
 
- مي خواهم ازدواج کنم .
 
پدر خوشحال شد و پرسيد :
 
- نام دختر چيست ؟
 
مرد جوان گفت :
 
- نامش سامانتا است و در محله ما زندگي مي کند .
 
پدر ناراحت شد . صورت در هم کشيد و گفت :
 
- من متاسفم به جهت اين حرف که مي زنم . اما تو نمي تواني با اين دختر ازدواج کني چون او خواهر توست . خواهش مي کنم از اين موضوع چيزي به مادرت نگو .
 
مرد جوان نام سه دختر ديگر را آورد ولي جواب پدر براي هر کدام از آنها همين بود . با ناراحتي نزد مادر خود رفت و گفت :
 
-مادر من مي خواهم ازدواج کنم اما نام هر دختري را مي آورم پدر مي گويد که او خواهر توست ! و نبايد به تو بگويم .
 
مادرش لبخند زد و گفت :
 
- نگران نباش پسرم . تو با هريک از اين دخترها که خواستي مي تواني ازدواج کني . چون تو پسر او نيستي!

باز هم اندوه لبنان ، چه کنيم

 
 
يادتون مياد  يه سرود يا يه اهنگي بود كه خواننده يهو خوندن رو قطع ميكرد
و يه صداي دكلمه گونه مي گفت
آه ه ه ه ه ه  اندوه لبنان كشت ما را...
 
و حالا  اندوه لبنان كشت مارو !!!!.
 
تصاویری که ملاحظه میکنید شوی مایو و لباس زیردر سواحل بیروت می باشد
 

هوای شهادت بسرم زد!
 

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱, چهارشنبه

الله يتقبل)

 
مراسم دعا در افتتاحیه مرکز تجاری در ترکیه 
 
 من شک ندارم خدا دعای اون لباس سیاهه را حتما قبول میکنه
 
 وأحلى شي اللي لابسة اسود؟
  
الله يتقبل  
  
 

مطلبي در مورد زبان بدن زنان

مطلبی در مورد زبان بدن زنان

به انگشتانش به دقت نگاه کنید.

اگر او دستانش را در لای موهایش فرو ببرد، سعی در جلب توجه شما دارد.همچینین طرز لمس کردن موها نیز بسیار مهم است.این به شما اطلاعاتی در مورد طبیعت و فطرت او می دهد. اگر او این کار را به آرامی انجام دهد، شما با یک فرد باهوش و متخصص در زمینه هنر عشق مواجه شده اید. حال اگر این کار سریع صورت گیرد، حاکی از کم حوصلگی و تعجب فرد است.


اگر او لبه ی عینک را با انگشتانش لمس کند، روانشناسان آن را بر اساس عقیده ی زیگموند فروید (او بحث هایی را در مورد شیوه ی عملکرد مغز انسان در خصوص غرایز جنسی مطرح کرد)، این حرکت را ناشی از غرایز جنسی می دانند. این تئوری توسط زنانی که این کار را برای جلب توجه مرد مورد نظر انجام می دهند، به تایید رسیده است. لمس کردن موها به صورت جذاب نشانه ی آرامی، کنترل کردن خود و منتظر بودن است؛ پس فرصت را از دست ندهید و به کنار او بنشینید.

حواستان را به هر گونه برخورد بدنی جمع کنید.

اگر او شما را به هر گونه لمس کند، معمولا نشانه ی خوبی است؛ البته به استثنا شرایطی که از دست شما عصبانی است و از شما درخواست می کند که محل را به سرعت ترک کنید.اگر او به آرامی شانه های شما را در حال خندیدن لمس کند، یا به طور کلی به دنبال راهی باشد که شما را لمس کند، نظر شما را جلب کند ویا خود را به بغل شما بیاندازد، او مطمئننا به شما علاقه مند است.

دست و شانه هایش را به خوبی زیر نظر بگیرید.

اگر او چانه اش را بر روی دست هایش قرار داده است و به نظر می رسد که در حال فکر کردن است، این امر همیشه نشانه ای از مغلوب شدن او توسط ظاهر شما نیست، بلکه در حلت کلی به سوال هایی که در ذهنش پدید آمده است، فکر می کند:" آیا این مرد شایسته من است؟". شما جواب را می دانید ولی او به کمی زمان نیازمند است. اگر که می خواهید از را در انتخاب تصمیم صحیح کمک کنید، فقط بسیار محترمانه و مودبانه رفتار کنید. البته گوشه ای از شوخ طبعی خود را نیز نشان دهید.

اگر او دست به سینه نشسته است، احتمال ناراحتی با وزنش یا اذیت شدن از موضوعی وجود دارد.این بدترین چیز ممکنی است که شما می توانید با آن مواجه شوید.این حالت حاکی از حقیقتی است که شما بدترین حالت ممکنه را در او ایجاد کرده اید و او به هیچ وجه نمی تواند به شما اعتماد کند. در این شرایط هیچ چیز نمی تواند به شما کمک کند؛ حال لطیفه های زیبا یا بدنی زیبا و عضلانی. تنها چیزی که شاید به شما کمک کند این است که از او روی برگردانید وبا خنده به طرف دیگری حرکت کنید. وانمود کنید که به او علاقه مند نیستید. به او بگویید که شما باید به زودی بروید و آنجا بشینید و با او صحبت کنید. بگذارید که او ببیند که شما با دیگران روابط گرمی دارید، با زنان و یا افراد دیگر صحبت کنید تا او احساس دلتنگی کند. در این حالت شاید که او دوباره به پیش شما بازگردد.

طرز تفکر خود زن در مورد دست هایش بسیار مهم است.اگر او برای مدت طولانی به آنها خیره شود، شاید از علاقه ی او به شما باشد (البته با کمی نگرانی). اگر او بسیار خجالتی است، قادر به نگاه کردن به شما نخواهد بود.دلیل دیگر این رفتار شاید به دلیل چیزی باشد که او را ناراحت می کند.(شاید خود شما باعث ناراحتی باشید)

به لب هایش نگاه کنید.

اگر زنی لب هایش را هر چند دقیقه یک بار خیس کند، از دو حالت خارج نیست: یا این کار را از روی عادت انجام می دهد و یا این که مشتاق است که نظر شما را نسبت به لب هایش جلب کند که دیر یا زود او را ببوسید.

اگر زنی لب هایش را می جود، به او کاری نداشته باشید- همه چیز رو به راه است.اما گاهی این امر ناشی از استرس فرد است.چرا؟ شاید به این خاطر که به آنها به صورت کنجکاوانه نگاه می کنید و یا این که او به طور غیر مستقیم او قصد جلب توجه شما را دارد.

چشمانش را زیر نظر بگیرید.

بنابر عنوان های معروف و نویسنده های رمان های عاشقانه حرکت سریع پلک ها حاکی از آن است که زن می خواهد که نظر مرد را نسبت به خود جلب کند. آنها منتظر لطیفه های شما و خنده هایتان نیستند. اساس زیست شناسی به ما می گوید که وقتی ما از چیزی (یا کسی) خوشمان می آید، چشم هایمان باز می شود و وقتی چیزی را دوست نداریم، آنها کوچکتر می شوند. پس اگر چشم هایش باز شده است، می تواند نشانه ی خوبی باشد و اگر کوچک شوند، علامت خوبی نیست. هر چند که این روش بی عیب و نقص و کاملا درست نمی باشد. البته لازم به ذکر است هنگامی که فرد در محیط تاریک قرار می گیرد چشم هایش بازتر می شود، و هر چه محیط روشن تر شود چشم انسان بنابر مقدار روشنایی بسته تر می شود.

به پاهایش دقت کنید.

تحقیقات زبان بدن تاکید می کنند که اگر زنی پاهایش را روی یکدیگر بیاندازند و یا آنها را تکان دهند ( به طوری که تا نیمه کفش از پایش خارج شده باشد)، بیانگر حرکتی برای جلب توجه جنس مخالف است. این معنا هنگامی که زن پاهایش را باز می کند به اوج خود می رسد. این حرکت یک سمبل عقیده زیگموند فروید می باشد. نقطه ی مقابل این نشانه هنگامی است که او پاهایش را در کنار یکدیگر قرار می دهد.

اگر پاهایش به شما اشاره می کند بدان معناست که او به شما علاقه دارد. اما این امر هنگامی صادق است که به او چیزی نگویید که توجهش را جلب کند.

نکات:

توجه داشته باشید که آیا هنگامی که شما به طرف او حرکت می کنید روی خود را برمی گرداند, این می تواند نشانه ی بدی باشد یا شاید این که او نمی خواهد توجهش را به شما جلب کند.

همین طور شما می توانید از حقه ی ساعت استفاده کنید. به طور ناگهانی به ساعت نگاهی بیاندازید و بعد به او نگاه کنید، اما نه وقتی که از گوشه ی چشم به او نگاه می کردید. هر چیزی در اینجا به شما کمک می کند.اگر او جایی را نگاه می کرد که شما هم داشتید نگاه می کردید، احتمالا به شما نگاه می کرده است. اما بدانید که شاید او با خود فکر کرده است شما به چیزی عجیب یا خطرناک و یا جالب نکاه می کردید و کنجکاو بوده که بداند آن چیست.

اخطار:

تمامی زنان زبان بدن یکسان ندارند! این مراحل برای تمامی زنان جواب نمی دهد؛ حال خجالتی هستند یا به دلیل عوامل دیگر.

زنان از این که سر تا پایشان را ببینید خوششان نمی آید.

 بعضی مردان هنگامی که با زنان جذاب صحبت می کنند، این کار را به طور مداوم انجام می دهند. هر زنی این کار را زشت و بی ادبانه برداشت می کند هنگامی که متوجه می شود چشمان شما در حال گشت و گذار اندام اوست (مخصوصا در اولین ملاقات). سعی کنید که در این شرایط خود را کنترل کنید.

صحبتی کوتاه راه حل شماست.

او را مجبور کنید که بیشتر صحبت کند؛ در این شرایط فکر می کند که شما شنونده ی خوبی هستید. البته گاهی اوقات زنان دوست دارند که مردان ریشه کلام را در دست بگیرند. سعی کنید به دنبال چیزهایی باشید که با هم در آن تفاهم دارید و بیشتر به آنها اشاره کنید. بیشتر زنان از صحبت از ورزش و بازی ها خوششان نمی آید. پس مطالب دیگر مانند حیوانات، کتابها، موسیقی، شهر بازی ها، رنگها، طبیعت، فیلم ها را امتحان کنید؛ سریال های طنز انتخاب خوبی می تواند باشد، پس سعی کنید کارهای خنده دار انجام دهید و ادای مردم را در بیاورید (ولی مراقب باشید که بی ادبی نکنید تا زمانی که اطمینان حاصل کنید که او از آنها بدش می آید، صداهای خنده دار ایجاد کنید و یک مقدار سر به هوا عمل کنید، ولی مطمئن شوید که او بداند که شما این کار را برای خنده انجام داده اید)

۱۳۸۹ فروردین ۳۱, سه‌شنبه