۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه

۱۳۸۹ مهر ۳, شنبه

۱۳۸۹ مهر ۲, جمعه

ايزو 9001

 
 
 
 

بار اولی که رفته بودم تو دفتر مدیر کارخونمون٬ پیش خودم گفتم اینجا حتما توالتش از توالتای کارگری کارخونه تمیزتره. بد نیست تا اینجا که اومدم یه حالی هم به مستراح جناب مدیر بدم. بعد از اینکه آقای مدیر کارش را به من گفت. سریع رفتم سمت توالت کذایی.
 
 
روی در توالت با خطی خوش نوشته شده بود:
 
"النظافه من الایمان"
 
در را باز کردم. روبروم با همان خط نوشته شده بود:
 
"در را آرام ببندید"
 
برگشتم درو آروم ببندم٬ دیدم پشت در نوشته:
 
"هواکش را روشن کنید"
 
کمی پایین تر نوشته بود:
 
"در را قفل کنید"
 
بعد از این جمله بلافاصله یه فلش میرفت به سمت شاسی قفل و دو تا فلش دیگه دور شاسی بود که در دو جهت مخالف چرخیده بودند یکی نوشته بود باز و اون یکی نوشته بود بسته. خلاصه در را قفل کردم و رفتم سمت هواکش که نخش را بکشم. درست زیر نخ روی دیوار نوشته بود:
 
"در دو مرحله و به آرامی بکشید".
 
بالاخره رفتم سر کار اصلی.. توالت از نوع ایرانی بود. اینقدر حواسم پرت نوشته ها شده بود که برعکس نشستم. دیدم روی دیوار روبرویی نوشته:
 
"اخوی برعکس نشستی.برگرد درست بشین!"
 
 
 
دیگه باورم نمیشد که اينقدر به همه چیز فکر شده باشه. غر غر کنان پا شدم و درست نشستم. گلاب به روتون وفتی داشتم کارمو می کردم یهو سرمو بردم رو به بالا. این دیگه باور نکردنی بود. داشتم شاخ درمیاوردم. رو سقف نوشته بود:
 
"سرت تو کار خودت باشه"
 
کارم تموم شد و دستمو بردم سمت شلنگ. دیدم نوشته:
 
"در مصرف آب صرفه جویی کنید"
 
خلاصه بالای سر شیر آب کاملا مشخص شده بود که کدوم آب سرده٬ کدوم گرمه و هرکدوم به چه سمتی باز و بسته میشه. شیلنگ را گذاشتم سرجاش پا شدم شلوارمو بکشم بالا دیدم که نوشته:
 
"سیفون را بکشید"..
 
بر گشتم سیفون را بکشم که نوشته بود:
 
" آرام بکشید"..
 
زیرش هم خیلی ریز نوشته بود:
 
"زیپ شلوار فراموش نشه"..
 
 
 
جا خوردم. واقعا جا خوردم. آخه زیپ شلوارم رو نبسته بودم. خلاصه ترس برم داشت. رفتم سر روشویی که دستمو بشورم که دیدم نوشته بود:
 
"هواکش را خاموش کنید".
 
رفتم هواکش را هم خاموش کردم و برگشتم دستمو شستمو قفل درو باز کردم و سریع پریدم بیرون.
 
رییس دفتر جناب مدیر روبروم اسیتاده بود. همچین چپ چپ نگاهم کرد که انگار املاک باباش را غصب کردم. گفت:
 
"لطفا درو آروم ببندید"
 
دستمال کاغذی هم رومیزه دستتون را اونجا خشک کنید. رفتم دستمال برداشتم دستمو خشک کردم. اومدم دستمالو بذارم تو جیبم٬ گفت:
 
"نه٬ سطل آشغال اون بغله".
 
تازه فهمیدم که این ماجراها از گور کی بلند میشه....... ISO!!
 
 
 

از دفتر خاطرات پرسنل شركتي كه تازه گواهينامه ايزو 9001 گرفته بودند
 

۱۳۸۹ شهریور ۲۸, یکشنبه

تجدید فراش براساس مصوبه جدید هیئت دولت/ طنز


طنز تجدید فراش

 

همسرم می گفت بد جوری هراسانم همش

در پی آیینه بین و فال و فنجانم همش

 

حال و روزم از لحاظ روحی اصلا خوب نیست

هیچ می پرسی چرا در پای قلیانم همش؟

 

صبح، بی بی گل برایم یک خبر آورده بود

ازهمین رو با تاسف ، کلّه جنبانم همش

 

عاقبت تصویب شد قانون تجدید فراش

دارم احساس بدی، غمگین و نالانم همش

 

مثل سیر و سرکه می جوشد دلم ، دلواپسم

چونکه با اسم هوو می لرزد این جانم همش

 

همسر خوبی نبودم ، می پذیرم کاملا

خاطرت آسوده باشد فکر جبرانم همش

 

مُرد دیگر آن زن خود خواه لوس بی ادب

بعد از این یک خانم خوش خلق و مامانم همش

 

بوده ام ولخرج تا امروز اما بعد از این

در پی کفش و لباس و کیف ارزانم همش

 

هرچه می خواهی برایت می پزم عالی جناب

قرمه سبزی یافسنجان ؟تحت فرمانم همش

 

جای کافی شاپ و استخر و سونا و سینما

بیشتر پیش شما در خانه می مانم همش

 

جیغ هایم ، نعره هایم ،اخم هایم را ببخش

یک مریضی بود و فعلا تحت درمانم همش

 

سرورم منهم از این پس آن جناحی می شوم

از همین فردا فقط در خط " کیهانم" همش

 

نیستی آش دهن سوزی ولی با این همه

بی شما حس می کنم در سطر پایانم همش

 

گفتم ای یارم، نگارم، همسرم اصلا نترس

کاسبی ها راکد و در اوج بحرانم همش

 

بنده فکر پاس چک هامم نه تجدید فراش

هیچ می پرسی چرا سر در گریبانم همش

 

ازدواج این روزها آن هم مجدد، ساده نیست

تازه از آن بار اول هم پشیمانم همش

 

 

سیر تکامل خواستگاری - طنز

 
 

خوستگاری کردن

 

یک هفته پس از خلقت آدم:

چون حوا بدون پدر و مادر بود آدم اصلا مشکلی نداشت و چای داغ را روی خودش نریخت.

 


پانصد سال پس از خلقت آدم:

با یه دونه دامن از اون چینی خال پلنگی ها میری توی غار بلند داد می زنی : هاکومبا زانومبا(یعنی من موقع زنمه)بعد میری توی غار پدر و مادر دختره. با دامن چین چینی جلوت نشسته اند و می گن:از خودت غار داری؟دایناسور آخرین مدل داری؟بلدی کروکدیل شکار کنی؟خدمت جنگ علیه قبیله ادم خوارها رو انجام دادی؟بعد عروس خانم که اون هم از این دامنای چین چینی پوشیده با ظرفی که از جمجمه سر بچه دایناسور ساخته شده برات چای میاره و تو می ریزی روی خودت.


دو هزار و پانصد سال بعد از خلقت آدم:
انسان تازه کشاورزی را آموخته.وقتی داری توی مزرعه به عنوان شخم زدن زمین عمل می کنی با دیدن یه دختر متوجه میشی که باید ازدواج کنی.برای همین با مقدار زیادی گندم به مزرعه پدر دختره میری .اونجا از تو می پرسند:جز خودت که اومدی خواستگاری چند تا خر دیگه داری؟چند متر زمین داری؟چند تا خوشه گندم برداشت می کنی؟ آیا خدمت در لشگر پادشاه رو به انجام رسانده ای؟
بعد عروس خانم با کوزه چای وارد میشه و شما هم واسه اینکه نشون بدی خیلی هول شدید تمام کوزه رو روی سرتون خالی می کنید.

 

خوستگاری کردن

 

ده سال قبل:
شما پس از اتمام خدمت مقدس سربازی به این نتیجه می رسید که باید ازدواج کنید و از مادرتان می خواهید که دختری را برایتان انتخاب کند.در اینجا اصلا نیازی نیست که شما دختر را بشناسید چون پس از ازدواج به اندازه کافی فرصت برای شناخت وجود دارد.در ضمن سنت چای ریزون کماکان پا بر جاست.

 


هم اکنون:

به دلیل پیشرفت تکنولوژی در حال حاضر شما به آخرین نسخه یاهو مسنجر احتیاج دارید.البته از"ام اس ان" یا "آی سی کیو"هم می توانید استفاده کنید ولی انها آیکنهای لازم برای خواستگاری را دارا نمی باشند . پس از نصب یاهو مسنجر به یک روم شلوغ رفته هر اسمی که به نظرتان زیباست "اد" می کنید و با استفاده از آیکنهای مربوطه خواستگاری را انجام می دهید . البته یاهو قول داده که نسخه جدید دارای امکانات ازدواج و زندگی مشترک نیز باشد.

۱۳۸۹ شهریور ۲۶, جمعه

مهندس کامپیوتر/ باحاله


سوالات متداولی که از مهندسین کامپیوتر در جمع دوستان و آشنایان پرسیده می شود:

- این کامپیوتر ما ویروسی شده، چیکارش کنیم؟
- الان یه کامپیوتر توپ تو بازار چنده؟
- این پسر من همش پای بازی کامپیوتره، مشکلی پیش نمیاد؟
- فیل.تر شکن تازه چی اومده؟
- چطوری میشه پسورد یکی رو فهمید؟
- چطور میشه فهمید دخترم تو اینترنت چیکار می کنه؟
- این عکسای ما همش یهو پاک شده، بدبخت شدیم چیکار کنیم؟
- کامپیوتر من بالا نمیاد، چیکارش کنم؟
- کی میای پیش ما یه حالی به این کامپیوترمون بدی؟
- الان ویندوز چی خوبه؟
- چطوری میتونم سریع تایپ یاد بگیرم؟
- به نظر تو رم بیشتر تو سرعت بازی تأثیر داره یا سی پی یو یا کارت گرافیک؟
- بخوام کامپیوترم رو ارتقاء بدم چقد پام در میاد؟
- الان بیل گیتس پولدارتره یا استیو جابز؟
- بخوام با کامپیوتر پول در بیارم چیکار کنم؟
- کلاس چی برم؟
- واسه این کامپیوتر ما مشتری سراغ نداری؟
- چرا من تو وصل کردن دوربین دیجیتالم به کامپیوترم مشکل دارم؟

- اینترنت چنده؟!

.
.
. و بالاخره:
- یکم این پسر ما رو نصیحت کن درس بخونه!!!

نمی دونم 140 واحدی که ما پاس کردیم، اینا کجاش بود؟

!

۱۳۸۹ شهریور ۱۸, پنجشنبه

هر هر هر

 
 
تصور کن که توی مراسم شب احیاء حضور داری و یه مرتبه چشمت به این بچه بیفته....
وجداناً خندت نمی گیره؟؟؟
 
 
 
 
 

dance

 

جشن

 

۱۳۸۹ شهریور ۱۱, پنجشنبه

عکسی که فیس بوک آنرا حذف کرد

 
 
 
 
عکسی که فیس بوک آنرا حذف کرد!!!!
 
این عکــس خواننده اســترالیایی
Kylie Minogueرا در یک کـنسرت نشان می دهد بعد از اینکه یکی از هوادارانش این خرس را به او هدیه داد. اما وقتی که او این عکس را در صفحه فیس بوک خود
 
 قرار داد بعد از مدتی ناگهان عکس حذف شد و او ایمیلی از فیس بوک به این مذمون دربافت کرد
: "We do not allow photos that contain nudity, drug use or violence."
ظاهرا مسئــولین فــیس بوک میکروفون را با چیز دیگری اشــتباه گرفته اند !
 
 

jalebe

آخر اين داستان چي ميشه

 

مدیر به منشی میگه برای یه هفته باید بریم مسافرت کارهات رو روبراه کن

منشی زنگ میزنه به شوهرش میگه: من باید با رئیسم برم سفر کاری, کارهات رو روبراه کن

شوهره زنگ میزنه به دوست دخترش, میگه: زنم یه هفته میره ماموریت کارهات رو روبراه کن

معشوقه هم که تدریس خصوصی میکرده به شاگرد کوچولوش زنگ میزنه میگه: من تمام هفته مشغولم نمیتونم بیام

پسره زنگ میزه به پدر بزرگش میگه: معلمم یه هفته کامل نمیاد, بیا هر روز بزنیم بیرون و هوایی عوض کنیم

پدر بزرگ که اتفاقا همون مدیر شرکت هست به منشی زنگ میزنه میگه مسافرت رو لغو کن من با نوه ام سرم بنده

منشی زنگ میزنه به شوهرش و میگه: ماموریت کنسل شد من دارم میام خونه

شوهر زنگ میزنه به معشوقه اش میگه: زنم مسافرتش لغو شد نیا که متاسفانه نمیتونم ببینمت

معشوقه زنگ میزنه به شاگردش میگه: کارم عقب افتاد و این هفته بیکارم پس دارم میام که بریم سر درس و مشق

پسر زنگ میزنه به پدر بزرگش و میگه: راحت باش برو مسافرت, معلمم برنامه اش عوض شد و میاد

مدیر هم دوباره گوشی رو ور میداره و زنگ میزنه به منشی و میگه برنامه عوض شد حاضر شو که بریم مسافرت