۱۳۸۹ تیر ۸, سه‌شنبه

بوسه

 
   
 

جانی تو طلبکاری و بوسی تو بدهکار
بستان وبده حرف حسابی دو کلام است
 

بوسه از لبهایت ای جانان من
گرچه می باشد بهای جان من
لیک دیگر طاقتم گردیده طاق
بروصالت هست جان را اشتیاق
 
 
 
دزدانه چقدر از لب تو می گیرم
لب سوخته تر زبوسه تب می گیرم
این بوسه بماند کمکی سرد شود
پیش تو امانتی- که شب می گیرم
 
 

 جان ماوجان آن چشماي تو
بوسه ميخواهم ازآن لبهاي تو
بوسه ميخواهم كه باشم تاسحر
غرق درافكار و در رؤياي تو
 
 
قانون گرانشی:تو را می بوسم
این بار چگالشی! تو را می بوسم
از فاصله ای که چند سال نوری است
با پست سفارشی تو را می بوسم
 
 
 
همخوابهءشعر! توی دیوان خودم
اصلا"! به خدا نمی شود جان خودم
تعارف که نمی کنم عزیزم! امشب
یک بوسهء داغ داغ مهمان خودم
 
 
 
هموابه ی شعر! توی دیوان ِ خودم
اصلا، به خدا نمی شودد، جان ِ خود
تعارف که نمی کم، عزیزم! امشب
 

گفتی که می بوسم تو را
گفتم تمنا می کنم
گفتی اگر بیند کسی
گفتم که حاشا می کنم
گفتی ز بخت بد اگر ناگه رقیب آید ز در ؟؟
گفتم که با افسونگری او را ز سر وا می کنم
گفتی که از بی طاقتی دل قصد یغما می کند
گفتم که با یغما گران باری مدارا می کنم
گفتی که پیوند تو را با نقد هستی می خرم
گفتم که ارزانتر از این من با تو سودا می کنم
گفتی اگر از کوی خود روزی تو رو گویم برو؟؟
گفتم که صد سال دگر امروز و فردا میم
 
ی
ک بوسه ی داغ ِ داغ مهمان ِ خودم
همخوابه ی شر! توی دیوان ِ خودم
اصلا، به خدا نمی شود، جان ِ خودم!
 
تعارف که نی کنصعزیزم! امشب
یک بوسه ی دغ اغمهمان ِ خص
 
صدبوسهء صد سفارشی در بستر
از جنس همان شکوفه های قمصر
مبداء: من و شهر-اول فروردین
مقصد: تووشهر-آخر شهریور
 

 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر